چون خلافت رشته از قرآن گسيخت
چون خلافت رشته از قرآن گسيخت حريت را زهر اندر كام ريخت
خاست آن سر جلوة خير الامم چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمين كربلا باريد و رفت لاله در ويرانه ها كاريد و رفت
تا قيامت قطع استبيداد كرد موج خون از چمن ايجاد كرد
بهر حق در خاك و خون گرديده است پس بناي لا اله گرديده است
مدعايش سلطنت بودي اگر خود نكردي با چنين سامان سفر
دشمنان چون ريگ صحرا لاتعد دوستان او به يزدان هم عدد
سر ابراهيم و اسماعيل بود يعني آن اجمال را تفصيل بود
عزم او چون كوهساران استوار پايدار و تند سير و كامكار
تيغ بهر عزت دين است و بس مقصد او حفظ آيين است و بس
ماسوالله را مسلمان بنده نيست پيش فرعوني سرش افكنده نيست
خون او تفسير اين اسرار كرد ملت خوابيده را بيدار كرد
تيغ لا چون از ميان بيرون كشيد از رگ ارباب باطل خون كشيد
نقش الا الله بر صحرا نوشت سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسين آموختيم زآتش او شعله ها اندوختيم
No comments:
Post a Comment