Thursday, February 15, 2007

حسین وارث آدم

این کتاب تالیف دکتر علی شریعتی است.در سفری که در26-30 آذر ماه 51 به مشهد رفتم نسخه‏ای از آن را انتشارات طوس به من داد و در بین راه و تهران خواندم.آنچه دستگیرم شد از هدف این جزوه که در زیر لفافه بیان شده است و به تعبیر خود جزوه،نویسنده خواسته است‏«تمام عقده‏ها و عقیده‏های خود را در این جزوه بگوید»این است:
1.این جزوه نوعی توجیه تاریخ است‏بر اساس مادی مارکسیستی،نوعی روضه مارکسیستی است‏برای امام حسین که تازگی دارد.
[طبق این جزوه]آغاز تاریخ بشر اشتراکیت و برابری است،سپس نابرابری و حق و باطل یعنی مالکیت آغاز می‏گردد و از اینجا جامعه بشر دو بخش می‏شود آنچنانکه دجله و فرات از یک سرچشمه می‏جوشند و سپس دو بخش می‏گردند و از یکدیگر جدا می‏شوند.دو بخش انسان یعنی دو طبقه:طبقه برخوردار و استثمارگر و طبقه محروم و استثمار شده.طبقه حاکم و برخوردار و استثمارگر سه چهره دارد:سیاست،اقتصاد،مذهب،یا صاحبان زر و صاحبان زور و صاحبان تزویر که کار اولی برده ساختن و کار دومی غارت کردن و کار سومی فریب دادن است.قصر و دکان و معبد،سه شعبه یک بنگاهند.تیغ و طلا و تسبیح یک کار می‏کنند. نظام حاکم بر تاریخ همواره همین بوده است و آنچه غیر از این بوده نهضتهایی بوده محکوم،قیامها و انقلابهایی بوده دلسوزانه و مذبوحانه،و چون زیر بنا فاسد بوده،از همه آن نهضتها که به وسیله ابراهیم‏ها و موسی‏ها و عیسی‏ها و محمدها و علی‏ها و حسین‏ها صورت گرفته نتیجه معکوس گرفته شده است،آنچه بنا بوده قاتق نان بشر بشود بلای جانش شده و زنجیر دیگر بر دست و پایش.
آزادی سبطی بی دوام بوده(ص 22).نوای امام حسین،خاموش اما بانگ گوساله‏های سامری همیشه بلند است(24).سر نوشت محتوم همه وارثان آدم اسارت و گرفتاری است(ص 28). وراثت آزادی و عدالت و بیداری،نهضت محکوم تاریخ است و وراثت‏بردگی و بیداد و مذهب خواب،نظام حاکم بر تاریخ(ص‏29).امام حسین مظهر شکست آدم است(ص 47).
در این جزوه سرزمین بین النهرین سمبل تمام زمین و تاریخش نمایشگر تاریخ تمام زمین است.دو نهر دجله و فرات سمبل دو جناح متضاد بشری است که از هم جدا شده و در نزدیکی بغداد به طور دروغین بهم می‏پیوندند آنچنانکه در دوره خلافت اسلامی این وحدت دروغین پیدا شد(صفحات‏9،29،39)و بار دیگر به شکل فجیعتری جنایت‏بر قرار می‏شود.همه جنایتکاران جهان در هر یک از سه چهره در چهره‏های سه گانه خلافت اسلامی ظهور و حلول می‏کنند و بدبختی‏ای آغاز می‏شود که در جهان سابقه ندارد(صفحات 15،27،28،35).آنچه بدان همه دارند این تنها دارد.
سرنوشت دجله و فرات این است که در نهایت‏به دریا بریزند و آرامش یابند.سرنوشت‏بشریت و پایان تاریخ بشر نیز اشتراکیت و سوسیالیسم است و تنها در آن وقت است که بشر از بلای مالکیت و نظام طبقاتی نجات می‏یابد و زیر بنا خراب می‏شود و زیر بنای واقعی عدل و داد واقعی درست می‏شود.
تلاشهای انقلابیون تاریخ با زیر بنای طبقاتی،دلسوزانه ولی مذبوحانه و بی نتیجه بوده است. فقط با محو طبقات است که جامعه به سعادت واقعی خویش نائل می‏گردد(ص‏9):الا بالاشتراکیة تطمئن القلوب.
امام حسین به سوی مرگ می‏شتابد تنها و بی امید(ص 23).او مظهر شکست آدم است و تعصبی بی حاصل به خرج می‏دهد(ص 47).
در این جزوه به طور کلی کلمه آدم یا انسان،سمبل انسان سوسیالیست است و توحید جهان توجیه توحید و وحدت جامعه است کما اینکه شرک اعتقادی سایه‏ای است از شرک و نویت‏حیات.با این بیان بار دیگر جنبه مارکسیستی جزوه روشن می‏شود که وجدان هر کس را مولود و انعکاسی از وضع اجتماعی او می‏دانند و می‏تواند مبین نظر دورکهایم باشد نه نظر کارل مارکس.
آنچه در این جزوه به چشم نمی‏خورد شخصیت امام حسین و آثار نهضت اوست.مبنای جزوه بر این است که در جامعه طبقاتی همه تلاشها بی حاصل است.انقلابیون تاریخ،وارث آدم یعنی انسان اشتراکی می‏باشند و قیامشان برای حق بوده و حق یعنی عدالت،برابری،یعنی اشتراکیت.
امام حسین این جزوه همان امام حسین مظلوم و محکوم روضه خوانهاست که هیچ نقشی در تاریخ ندارد،با این تفاوت که امام حسین روضه خوانها لا اقل سفره گریه‏ای برای توشه آخرت پهن کرده و امام حسین این جزوه-به وسیله روضه‏ها و گریه‏ها-ابزاری است در دست جناح حاکم برای بهره‏کشی طبقه محکوم.
در این جزوه معبد همیشه در کنار قصر و دکان،و روحانی همواره در کنار حاکم و سرمایه‏دار[است]،و البته آنچه در کنار است معبد است-نه خصوص کلیسا و یا دیر و صومعه و یا کنشت و یا بتخانه-که شامل مسجد هم می‏شود.طبعا تکلیف روحانی هم روشن است.

No comments: